پرسش :
آيا صفات خداوند در قرآن كريم و كتب عهدين(تورات و انجيل) به يك شكل بيان شده است؟
شرح پرسش :
پاسخ :
در قرآن كريم خداوند تبارك و تعالي به صفاتي موصوف شده كه از هرگونه عيب و نقص بر ذات حق تعالي منزه است اما متاسفانه در تورات و انجيل كنوني برخي صفات به خداوند متعال نسبت داده شده كه به هيچ وجه شايسته خداي احد و واحد نيست و همين نشانه تحريف اين دو كتاب مقدس مي باشد كه به نمونه هايي از اين موارد اشاره مي كنيم:
در قرآن كريم ميخوانيم:
«او خداوندي است كه بجز او معبودي نيست، از اسرار درون و برون، پنهان و آشكار آگاه است، او بخشنده و مهربان است. او خداوندي است كه جز او معبودي وجود ندارد، سلطان و حكمروا اوست، از هر عيب و نقصي منزّه است، ايمني بخش و نگاهبان و مراقب و پيروز و قاهر و بلندمرتبه و شايسته عظمت او است، پاك و منزّه است از اين شريكهايي كه براي او درست كردهاند. او خداوندي است ايجاد كننده، آفريننده، طرحكننده صورتها، صاحب اسامي و صفات نيك، تمام موجودات زمين و آسمان تسبيح او ميگويند، و او با قدرت و دانا است».(1)
«و هيچ چيز مانند او نيست».(2)
«از چشمهايي كه به خيانت گردش ميكنند آگاه و از اسرار درون سينهها با خبر است».(3)
«چشمها از مشاهده ذات او عاجزند، ولي او چشمها را ميبيند و او دقيق و آگاه است».(4)
«مشرق و مغرب از آن خداست، بنابراين به هر طرف رو كنيد رو به سوي او است».(5)
«او همراه شما و با شما است هر كجا باشيد و آنچه را عمل ميكنيد ميبيند».(6)
«ما انسان را آفريديم و از وسوسههايي كه در دل او ميگذرد آگاهيم و ما به او از رگ گردنش نزديكتريم».(7)
«خداوند از همه جهانيان بينياز است».(8)
«بگو او خداوند يكتا و يگانه است (يعني معبودي كه انسانها از ادراك ذات او عاجزند و از احاطه به كيفيتش ناتوان، او در اُلوهيت فرد است و از صفات مخلوقات برتر)؛ او خداوندي است كه همه نيازمندان قصد او ميكنند، نه زاييده، و نه زاده شده و احدي مانند او نيست (كسي است كه از چيزي به وجود نيامده، و در چيزي وجود ندارد، و بر چيزي قرار نگرفته، آفريننده اشياء و خالق آنها است...). (9)
اما در تورات كنوني چيزهايي به خداوند نسبت داده شده است كه شخص عاقل شرم دارد آنها را به يك انسان كامل نسبت دهد چه رسد به خداوند كه خالق عالم و عالميان است از جمله:
1. امكان وجود شريك براي خداوند:
در جمله 22 فصل سوم ميگويد: آدم پس از خوردن درخت نيك و بد همچون يكي از ما «خدايان» شده است.
2. نسبت جسم به خداوند:
در جمله 8 فصل سوم آمده است: خداوند به هنگام صبح در خيابانهاي بهشت ميخراميد.
3. نسبت دروغ به خداوند:
در فصل دوم شماره 17 ميخوانيم: خداوند (به آدم) گفت: از اين درخت نخوريد كه ميميريد. (در حالي كه نميمردند).
4. نسبت بخل به خداوند:
در جمله 22 فصل سوم آمده است: خدا نميخواست آدم و حوا از درخت علم و حيات بخورند و دانا شوند و زندگي جاويدان پيدا كنند!!
5. نسبت حسد به خداوند:
از جمله 22 فصل سوم استفاده ميشود: خداوند به اين علم و دانشي كه براي آدم پيدا شده بود رشك برد.
6. نسبت جهل و عدم اطلاع به خداوند:
خداوند از حوادثي كه در نزديكي او ميگذرد بيخبر است.
چنانچه در جمله 9 از فصل سوم ميگويد: صدا زد: آدم كجايي؟ و آنها در لابلاي درختان خود را از چشم خداوند پنهان كرده بودند.
و امثال اين نسبتهاي ناروا كه قلم از نوشتن آنها شرم دارد.
انجيل نيز دست كمي از تورات ندارد لكن براي نمونه در اينجا فقط به چند مورد آن اشاره ميشود:
1. (حضرت) عيسي ميگويد: «من خدا هستم» ـ اين سخن بر يهوديان گران آمد و حكم به تكفير او كردند ـ .
2. در جمله ديگري ميگويد: من «پسر خدا هستم» ـ جالب اينكه دانشمندان مسيحي تصريح ميكنند «پسر» در اينجا و مانند آن، «پسر مجازي» نيست بلكه پسر به معناي واقعي است ـ .
3. در جمله بعدي ميگويد: «پدر در من است و من در او»(10) ـ جمله اول به معناي «حلول» خدا در مسيح و جمله آخر «اتحاد» او را با مسيح ميرساند، و حلول و اتحاد خداوند در هر چيز، و با هر چيز، با اصل توحيد مخالفت صريح دارد.(11)
پي نوشتها:
1. سوره حشر، آيات 21-24
2. سوره شوري، آيه 11
3. سوره غافر، آيه 19
4. سوره انعام، آيه 103
5. سوره بقره، آيه 115
6. سوره حديد، آيه 4
7. سوره ق، آيه 16
8. سوره آل عمران، آيه 97
9. سوره اخلاص، آيه 1-4
10. انجيل يوحنا، باب 10، جمله هاي 31-38
11. سيري در عقائد، سيد محمد حسين پور علوي، ص 43-46
منبع:سایت انوار طاها
در قرآن كريم خداوند تبارك و تعالي به صفاتي موصوف شده كه از هرگونه عيب و نقص بر ذات حق تعالي منزه است اما متاسفانه در تورات و انجيل كنوني برخي صفات به خداوند متعال نسبت داده شده كه به هيچ وجه شايسته خداي احد و واحد نيست و همين نشانه تحريف اين دو كتاب مقدس مي باشد كه به نمونه هايي از اين موارد اشاره مي كنيم:
در قرآن كريم ميخوانيم:
«او خداوندي است كه بجز او معبودي نيست، از اسرار درون و برون، پنهان و آشكار آگاه است، او بخشنده و مهربان است. او خداوندي است كه جز او معبودي وجود ندارد، سلطان و حكمروا اوست، از هر عيب و نقصي منزّه است، ايمني بخش و نگاهبان و مراقب و پيروز و قاهر و بلندمرتبه و شايسته عظمت او است، پاك و منزّه است از اين شريكهايي كه براي او درست كردهاند. او خداوندي است ايجاد كننده، آفريننده، طرحكننده صورتها، صاحب اسامي و صفات نيك، تمام موجودات زمين و آسمان تسبيح او ميگويند، و او با قدرت و دانا است».(1)
«و هيچ چيز مانند او نيست».(2)
«از چشمهايي كه به خيانت گردش ميكنند آگاه و از اسرار درون سينهها با خبر است».(3)
«چشمها از مشاهده ذات او عاجزند، ولي او چشمها را ميبيند و او دقيق و آگاه است».(4)
«مشرق و مغرب از آن خداست، بنابراين به هر طرف رو كنيد رو به سوي او است».(5)
«او همراه شما و با شما است هر كجا باشيد و آنچه را عمل ميكنيد ميبيند».(6)
«ما انسان را آفريديم و از وسوسههايي كه در دل او ميگذرد آگاهيم و ما به او از رگ گردنش نزديكتريم».(7)
«خداوند از همه جهانيان بينياز است».(8)
«بگو او خداوند يكتا و يگانه است (يعني معبودي كه انسانها از ادراك ذات او عاجزند و از احاطه به كيفيتش ناتوان، او در اُلوهيت فرد است و از صفات مخلوقات برتر)؛ او خداوندي است كه همه نيازمندان قصد او ميكنند، نه زاييده، و نه زاده شده و احدي مانند او نيست (كسي است كه از چيزي به وجود نيامده، و در چيزي وجود ندارد، و بر چيزي قرار نگرفته، آفريننده اشياء و خالق آنها است...). (9)
اما در تورات كنوني چيزهايي به خداوند نسبت داده شده است كه شخص عاقل شرم دارد آنها را به يك انسان كامل نسبت دهد چه رسد به خداوند كه خالق عالم و عالميان است از جمله:
1. امكان وجود شريك براي خداوند:
در جمله 22 فصل سوم ميگويد: آدم پس از خوردن درخت نيك و بد همچون يكي از ما «خدايان» شده است.
2. نسبت جسم به خداوند:
در جمله 8 فصل سوم آمده است: خداوند به هنگام صبح در خيابانهاي بهشت ميخراميد.
3. نسبت دروغ به خداوند:
در فصل دوم شماره 17 ميخوانيم: خداوند (به آدم) گفت: از اين درخت نخوريد كه ميميريد. (در حالي كه نميمردند).
4. نسبت بخل به خداوند:
در جمله 22 فصل سوم آمده است: خدا نميخواست آدم و حوا از درخت علم و حيات بخورند و دانا شوند و زندگي جاويدان پيدا كنند!!
5. نسبت حسد به خداوند:
از جمله 22 فصل سوم استفاده ميشود: خداوند به اين علم و دانشي كه براي آدم پيدا شده بود رشك برد.
6. نسبت جهل و عدم اطلاع به خداوند:
خداوند از حوادثي كه در نزديكي او ميگذرد بيخبر است.
چنانچه در جمله 9 از فصل سوم ميگويد: صدا زد: آدم كجايي؟ و آنها در لابلاي درختان خود را از چشم خداوند پنهان كرده بودند.
و امثال اين نسبتهاي ناروا كه قلم از نوشتن آنها شرم دارد.
انجيل نيز دست كمي از تورات ندارد لكن براي نمونه در اينجا فقط به چند مورد آن اشاره ميشود:
1. (حضرت) عيسي ميگويد: «من خدا هستم» ـ اين سخن بر يهوديان گران آمد و حكم به تكفير او كردند ـ .
2. در جمله ديگري ميگويد: من «پسر خدا هستم» ـ جالب اينكه دانشمندان مسيحي تصريح ميكنند «پسر» در اينجا و مانند آن، «پسر مجازي» نيست بلكه پسر به معناي واقعي است ـ .
3. در جمله بعدي ميگويد: «پدر در من است و من در او»(10) ـ جمله اول به معناي «حلول» خدا در مسيح و جمله آخر «اتحاد» او را با مسيح ميرساند، و حلول و اتحاد خداوند در هر چيز، و با هر چيز، با اصل توحيد مخالفت صريح دارد.(11)
پي نوشتها:
1. سوره حشر، آيات 21-24
2. سوره شوري، آيه 11
3. سوره غافر، آيه 19
4. سوره انعام، آيه 103
5. سوره بقره، آيه 115
6. سوره حديد، آيه 4
7. سوره ق، آيه 16
8. سوره آل عمران، آيه 97
9. سوره اخلاص، آيه 1-4
10. انجيل يوحنا، باب 10، جمله هاي 31-38
11. سيري در عقائد، سيد محمد حسين پور علوي، ص 43-46
منبع:سایت انوار طاها
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}